معنی مارکی بر کولر آبی
حل جدول
اترا
لغت نامه دهخدا
کولر. [ل ِ] (انگلیسی، اِ) دستگاهی که هوای اطاق و سالن را خنک کند. (فرهنگ فارسی معین).
آبی
آبی. (ص نسبی) برنگ آب. کبود. ازرق. نیلی. نیلگون. نیلوفری. کوود. آبیو. رنگ کبود روشن. و گاه آبی آسمانی گویند و از آن آبی سخت روشن خواهند و این همان آسمانجونی و آسمانگونه است. و آبی سیر گویند و از آن آبی پررنگ و گرفته اراده کنند و مقابل آن آبی روشن است. || منسوب به آب. مائی:
در تن خود بنگر این اجزای تن
از کجا جمع آمدند اندر بدن
آبی و خاکی ّ و بادی وآتشی
عرشی و فرشی ّ ورومی ّ و کشی.
مولوی.
|| آنچه از گیاه و حیوان که در آب باشد، مقابل خاکی: اسب آبی. مار آبی. نباتات آبی:
با غم مرگ کس نباشد خوش
آبیان را چه عیش در آتش ؟
مکتبی.
- زراعت آبی، زرع مسقوی و مسقاوی. مقابل دیم و دیمی یعنی مظمی.
- ساعت آبی، ظرفی بوده بدرجات بخش شده که پر آب می کرده اند و از چکیدن آب بحدی معلوم زمان را می پیموده اند.
- مثلثه ٔ آبی و بروج آبی، در اصطلاح اهل تنجیم برجهای سرطان و عقرب و حوت باشد.
|| آنکه باچرخ و ارابه آب بخانه ها برد.
آبی. (ص نسبی) منسوب به آبه یعنی آوه. از مردم آبه.
فارسی به انگلیسی
Cooler
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دستگاهی که برای خنک کردن هوای ساختمان به کار میرود،
مارکی
عنوان اشرافی مردانه در بعضی کشورهای اروپا بین دوک و کنت،
آبی
(زیستشناسی) ویژگی موجود زندهای که در آب زیست میکند، آبزی: اسب آبی، سگ آبی، مار آبی،
(اسم، صفت نسبی) از سه رنگ اصلی، مانندِ رنگ آسمان یا رنگ آب دریا، رنگ کبود روشن،
دارای این رنگ،
مربوط به آب،
ویژگی چیزی که با آب کار میکند: آسیای آبی، ساعت آبی، توربین آبی،
[مقابلِ دیم و دیمی] (کشاورزی) ویژگی زراعتی که آبیاری میشود،
(اسم، صفت نسبی) [منسوخ] متصدی توزیع آب به خانهها، میراب،
گویش مازندرانی
تن پوشی از پشم حیوانات اهلی نیم تنه ی گالشی
فرهنگ فارسی هوشیار
دستگاهی که هوای اطاق و سالن را خنک کند، آرام بخش
مارکی
(اسم) عنوان نجبای اروپا بین دوک و کنت.
آبی
برنگ آب، کبود، ازرق، نیلی، نیلگون، نیلوفری (صفت) منسوب به آب: آبی و خاکی و بادی و آتشی. یا بروج آبی یا زراعت آبی. زراعتی که بوسیله آبیاری از آن محصول بردارند مقابل دیم دیمی. یاساعت آبی. یا مثلثه آبی برجهای سرطان عقرب و حوت، گیاه یاجانورانی که درآب زیست کند مقابل خاکی بری: نباتات آبی، آنکه با چرخ وارابه آب بخانه ها رساند، (اسم) یکی از سه رنگ اصلی (زرد قرمز آبی) که رنگهای دیگراز آنها ترکیب میشود، به سفرجل، قسمتی انگور که دانه هایظن مدور و پوستش سخت است و از غوره آن گله ترشی سازند. (صفت اسم) برادر مادر خال خالو. (صفت) منسوب به آبه (آوه) از مردم آبه.
فارسی به ایتالیایی
condizionatore
معادل ابجد
742